انیمیشن زوتوپیا یک فیلم انیمیشن آمریکایی در سبک کمدی است که محصول استودیوی انیمیشن والت دیزنی و توسط والت دیزنی پیکچرز منتشر شده است. این فیلم توسط بایرون هاوارد و ریچ مور کارگردانی شده و با همکاری جرد بوش به اجرا درآمده و توسط کلارک اسپنسر تولید شده است. فیلمنامه توسط بوش و فیل جانستون نوشته شده و داستان آن توسط هاوارد، مور، بوش، جانستون، جیم ریاردون، جوزی ترینیداد و جنیفر لی آماده شده است. از جمله بازیگران صداپیشه این فیلم میتوان به گینیفر گودوین، جیسون بیتمن، ایدریس البا، جنی اسلیت، نیت تورنس، بانی هانت، دان لیک، تامی چانگ، جی کی سیمونز، اوکتاویا اسپنسر، آلن تودیک و شاکیرا اشاره کرد. داستان فیلم در شهری به نام زوتوپیا رخ میدهد که جانوران انساننما به صورت مشترک زندگی میکنند و داستان یک همکاری غیرممکن بین یک پلیس خرگوش و یک کلاهبردار روباه قرمز را روایت میکند که در تحقیق درباره یک توطئه جنایی مرتبط با ناپدید شدن حیوانات شکل گرفتهاند.
انیمیشن زوتوپیا Zootopia در جشنواره فیلم انیمیشن بروکسل در بلژیک در تاریخ ۱۳ فوریه ۲۰۱۶ به نمایش گذاشته شد و در تاریخ ۴ مارچ به صورت عمومی در سینماها با فرمت های ۳D دیجیتال دیزنی، ۳D رئال، ۳D IMAX و ۴DX در ایالات متحده منتشر شد. انیمیشن زوتوپیا Zootopia توسط منتقدان بازخورد مثبتی دریافت کرد که از فیلمنامه، انیمیشن، بازیگری صدا، موضوع و موسیقی مایکل جیاکینو تعریف کردند. فیلم با فروش بسیار خوبی در چند کشور به شبکه سینماها وارد شد و سود جهانی بیش از ۱ میلیارد دلار را کسب کرد و این امر باعث شد که فیلم به عنوان چهارمین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۶ شناخته شود. در میان دیگر جوایز، این فیلم یکی از ده فیلم برتر سال ۲۰۱۶ توسط انستیتوی فیلم آمریکا نامگذاری شد و جایزه بهترین انیمیشن در مراسم جوایز اسکار ۸۹ امی برد. یک سری اسپینآف تلویزیونی با نام زوتوپیا پلاس در تاریخ ۹ نوامبر ۲۰۲۲ روی پلتفرم دیزنی پلاس پخش شد. در حال حاضر، در حال ساخت یک ادامه برای این فیلم هستند.
در جهانی که توسط جانوران انساننما پر شده است، جودی هاپس، خرگوشی از روستای بانیبرو، رویای کودکی خود را در دستیابی به اولین پلیس خرگوش در شهر زوتوپیا محقق میکند. با وجود اینکه به عنوان نخستین فارغالتحصیل از آکادمی است، جودی به عنوان مسئول پارکینگ توسط رئیس پلیس زوتوپیا به نام بوگو تعیین میشود که این شروع یک اثر هنری زیبا به نام انیمیشن زوتوپیا میشود.
در روز اول کاری او، جودی توسط یک کلاهبردار روباه به نام نیک وایلد و فینیک فریب میخورد. روز بعد، او از پست خود دست برمیدارد تا دیوک ویزلتون، یک دزد کوچک، را به اتهام دزدی یک کیسه از گلهای کراکوس دستگیر کند. در حین توبیخ او توسط بوگو، خانم اترتون به طور ناگهانی وارد دفتر او میشود و التماس میکند که کسی همسرش امیت را، یکی از چهارده حیوان شکاری گمشده است، پیدا کند. جودی داوطلب میشود و معاون شهر، یک گوسفند به نام دان بلوتر است، این کار را تحسین میکند. بوگو چارهای جز موافقت ندارد، اما به طور پنهانی به جودی دستور داده میشود که در صورت شکست، پس از چهل و هشت ساعت استعفا دهد.
نیک آخرین کسی بوده است که امیت را دیده، جودی او را مجبور به کمک میکند با استفاده از خودکار هویج خود اعتراف ضبط کند. آنها به متعلقات امیت دست پیدا کرده و به یک لیموزین متعلق به رئیس تبهکاران به نام آقای بیگ، یک موش سفید یخی با گذشتهای که نیک با او آشنایی دارد، رد میشوند. آقای بیگ اعلام میکند که امیت ناگهان وحشی شده و رانندهاش منچس، یک یاقوت سیاه، را حمله کرده است.
منچس خود نیز وحشی میشود و آن دو را تعقیب میکند. جودی منچس را در هواپیما گیر میاندازد و به پلیس زوتوپیا تماس میگیرد، اما منچس قبل از رسیدن آنها ناپدید میشود. بوگو از جودی استعفا خواهد کرد، اما نیک به او یادآوری میکند که او هنوز ده ساعت وقت دارد. در حین ترک صحنه، نیک به جودی افشا میکند که به دلیل آزار و اذیت کودکانهای که در جوانی به ارتش کودکان پارک ملی پیوسته بود، به عنوان یک کلاهبردار روباه تبدیل شده است.
در ساختمان شهرداری، بلوتر به جودی و نیک دسترسی به دوربینهای ترافیک زوتوپیا را ارائه میدهد. آنها متوجه میشوند که منچس با گلابیهای که جودی تشخیص داده است، به داروخانه منتقل شده است. با پیگیری گلابیها، دوتایی امیت، منچس و سایر شکارگران گمشده را پیدا میکند که همگی وحشی شده و در یک زندان پنهان زندانی شدهاند. شهردار زوتوپیا، لئودور لاینهارت، دستور داده بوده است که آنها را دستگیر کند و در حال تلاش مخفیانه برای اثبات علت رفتار وحشی آنها است. لاینهارت و کارکنان زندان به زودی به جرم زندانی کردن اشتباه آنها دستگیر میشوند و بلوتر شهردار جدید میشود.
جودی که به خاطر حل پرونده تحسین شده است، از نیک میخواهد به عنوان همکار به پلیس زوتوپیا بپیوندد، اما او پس از اینکه یک خبرنگار او را به گفتن این موضوع که زیستشناسی شکارچیان وحشی شدن مرموز است، ترغیب میکند، به صورت خشم آمیز از او جدا میشود. نظرات جودی که در تلویزیون پخش میشود، وحشت و تبعیض علیه شکارچیان در سراسر زوتوپیا را به وجود میآورد. با خیال زدگی، جودی کار خود را رها میکند و به بانیبرو بازمیگردد.
در کارگاه سبزیجات والدین خود، جودی میفهمد که وحشی شدن حقیقتاً ناشی از گلهای کراکوس است که اگر مصرف شوند، اثرات روانی شدید و دائمی دارند. درک این موضوع که کسی عمداً از این گلها برای تبدیل کردن شکارچیان به حیوانات وحشی استفاده میکند، جودی به زوتوپیا بازمیگردد و با نیک دوباره کنار هم میآیند. با کمک آقای بیگ، آنها دزدگیر ویزلتون را مجبور میکنند که اعتراف میکند که توسط یک بزرگراه به نام داگ استخدام شده است تا گلهای وحشی را بدزدد. آنها داگ را در یک آزمایشگاه در زیرزمین شهر پیدا میکنند که در آن او دارو وحشی را برای تزریق به شکارچیان از طریق یک تفنگ داروئی تولید میکند. جودی و نیک یک تفنگ دارو را به عنوان شواهد به دست میآورند، اما قبل از رسیدن به پلیس زوتوپیا، بلوتر آنها را در موزه تاریخ طبیعی ملاقات میکند و خود را به عنوان مستخدم این توطئه معرفی میکند. دوئو در یک نمایشگاه گیر افتادهاند و بلوتر تصمیم به تزریق نیک با تفنگ دارو دارد تا او جودی را بکشد، اما متوجه میشود که جودی دارتها را با توت فرانسه جایگزین کرده است. جودی اعتراف بلوتر را با خودکار هویج ضبط میکند و همان لحظه پلیس زوتوپیا به دنبال دعوت بلوتر میآید.
بلووتر و همدستان او به خاطر جرمهای خود دستگیر میشوند، در حالی که لاینهارت هنوز در زندان به جرم مخفیکاری انسانان بیگناه میماند و علنا ادعا میکند که نمیدانسته در چهارچوب توطئه بلووتر بوده و اعتقاد دارد که زندانی کردن حیوانات آلوده کار اشتباهی به دلیل درستی بوده است. با شناخت علت واقعی بیماری، حیوانات شکاری بهبود پیدا میکنند و جودی دوباره به سازمان پلیس بازمیگردد. ماهها بعد، نیک از دانشکده پلیس فارغالتحصیل میشود و همزمان با همکاری جودی، اولین پلیس روباه میشود.