انیمیشن لوکا یک فیلم انیمیشن فانتزی و حماسی آمریکایی از سال ۲۰۲۱ است که توسط والت دیزنی پیکسار تولید و توزیع شده است. این فیلم به کارگردانی انریکو کاساروسا ساخته شده است که اولین فیلم کامل کارگردانی او محسوب میشود. فیلم توسط آندریا وارن تولید و توسط جسی اندروز و مایک جونز نوشته شده است. داستان از دیدگاه کودکی به نام لوکا پاگورو است که یک جوان هیولای دریایی با قابلیت تبدیل به انسان شدن در زمین است. او با دوستان جدیدش، البرتو اسکورفانو و جولیا مارکووالدو، شهر کوچک پورتوروسو را کاوش میکند و یک ماجراجویی تابستانی تغییر زندگی را تجربه میکند.
انیمیشن لوکا از کودکی کاساروسا در جنوا ایتالیا، الهام گرفته شده است. چندین هنرمند پیکسار به ریویرا ایتالیا فرستاده شدند تا تحقیقاتی در مورد فرهنگ و محیط ایتالیا انجام دهند و شهر پورتوروسو را ایجاد کنند. هیولاهای دریایی، به عنوان نمادی برای احساس متفاوت بودن و بر اساس اسطورهها و فرهنگ محلی ایتالیایی قدیمی الهام گرفته شدهاند. طراحی و انیمیشن نیز تحت تأثیر کارهای استاپموشن و سبکهای هایائو میازاکی قرار گرفتهاند. کاساروسا این انیمیشن را یک تلفیق از میازاکی با فدریکو فلینی و سایر سازندگان کلاسیک ایتالیایی توصیف کرده است.
تولید انیمیشن لوکا پنج سال طول کشید و تولید آن در دوران پاندمی کووید-۱۹ به صورت از راه دور انجام شد. موسیقی متن فیلم توسط دن رومر ساخته شد.
انیمیشن لوکا در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۱ در جنوا اولین نمایش عمومی خود را داشت و در ۱۸ ژوئن ۲۰۲۱ به صورت مستقیم در Disney+ در ایالات متحده منتشر شد. در کشورهایی دیگر نیز فیلم در سینماها اکران شد و به همراه یک نمایش همزمان یک هفتهای در تئاتر ال کاپیتان هالیوود از ۱۸ تا ۲۴ ژوئن ۲۰۲۱ پخش شد. این فیلم در سینماهای ایالات متحده در تاریخ ۲۲ مارس ۲۰۲۴ منتشر خواهد شد.
انیمیشن لوکا توسط منتقدان نقدهای مثبتی دریافت کرد و به خاطر انیمیشن، جوی صمیمی و طراحی ریویرای ایتالیایی تحسین شد. این همچنین پربینندهترین فیلم استریمینگ سال ۲۰۲۱ با بیش از ۱۰.۶ میلیارد دقیقه تماشا شده است. فیلم نامزد بهترین فیلم انیمیشن در جوایز گلدن گلوب ۷۹ و جوایز اسکار ۹۴ شد.
در تابستان حدود سال ۱۹۵۹، لوکا پاگورو، یک کودک هیولای دریایی خجالتی، گوسفندهایی را در سواحل شهر ایتالیایی پورتوروسو پرورش میدهد. والدینش او را از نزدیکی به سطح دریا منع میکنند و میترسند که او ممکن است توسط انسانها شکار شود. یک روز، لوکا با البرتو اسکورفانو، یک کودک هیولای دریایی دیگر که تنها در یک برج ترک شده در زمین زندگی میکند، آشنا میشود. البرتو به لوکا یاد میدهد که هیولاهای دریایی میتوانند به انسانها تبدیل شوند، تا زمانی که خشک باشند. لوکا شروع به پنهان شدن برای دیدار با البرتو میکند و آنها دوست میشوند و آرزو میکنند یک وسپا داشته باشند و دور دنیا سفر کنند.
والدین لوکا پس از فهمیدن این موضوع، تصمیم میگیرند او را به عمق دریا پیش عمو لوکا بفرستند. لوکا با البرتو فرار میکند تا در پورتوروسو پنهان شوند. پسران با ارکوله ویسکونتی، زورگوی محلی و قهرمان پنج بار قهرمان جام پورتوروسو، درگیر میشوند. وقتی ارکوله سعی میکند لوکا را در یک چشمه که شستن در آن ممنوع است، خیس کند، جولیا مارکووالدو که یک دختر جوان است جلو آن را میگیرد. بعد از آن بچه ها با امید به کسب پول مورد نیاز برای یک وسپا، پسران با جولیا برای شرکت در جام پورتوروسو، یک مسابقه سهگانه شامل شنا، خوردن پاستا و دوچرخهسواری، هم تیم میشوند.
جولیا آنها را به خانه خود دعوت میکند و پدرش، ماسیمو را به آنها معرفی میکند. در همین حال، والدین لوکا به شهر نفوذ کردهاند تا پسرشان را پیدا کنند. رابطه جولیا و لوکا خیلی صمیمی میشود و این موضوع باعث حسادت البرتو میشود. البرتو از روی حسادت هویت دریایی خود را به جولیا نشان میدهد و گروه ارکوله برای شکار به سراغ آن میآیند و او فرار میکند و مخفیگاه خود را خراب میکند.
لوکا به سمت مخفیگاه آلبرتو میرود تا با او آشتی کند و میفهمد که آلبرتو توسط پدرش رها شده است. هرچند آلبرتو از شرکت در مسابقه تریاتلون انصراف میدهد، اما لوکا قول میدهد که وسپا را ببرد تا دوستی آنها را بازسازی کند. مسابقات با شرکت جولیا و لوکا به صورت جداگانه شروع میشود. لوکا در شنا و مسابقه خوردن پاستا با موفقیت این مراحل را پشت سر میگذارد، اما باران در حین مسابقه دوچرخهسواری شروع میشود. آلبرتو ظاهر میشود تا به لوکا چتر بدهد، اما ارکوله نمیگذارد و هویت دریایی آلبرتو برای همه آشکار میشود. لوکا آلبرتو را نجات میدهد و هویت واقعی خود را فاش میکند، سپس هر دو به سمت خط پایان دوچرخهسواری حرکت میکنند.
جولیا عمداً با دوچرخه ارکوله برخورد میکند تا او را متوقف کند، که به طور ناخواسته خط پایان را عبور میکنند و سپس برمیگردند تا به جولیا کمک کنند. وقتی ارکوله و سایر شهروندان به پسران حمله میکنند، ماسیمو ایستاده و برابر آنها ایستادگی میکند و اصرار دارد که آنها برنده شدهاند. برخی از شهروندان نیز اعلام میکنند که آنها هم دریایی هستند و لوکا نهایتاً با خانوادهاش متحد میشود. بیشتر انسانها به جز ارکوله، دریاییها را میپذیرند. ارکوله به علت تعصباتش به یک بیگانه تبدیل میشود و توسط یاران مورد زیان خود به یک چشمه پرتاب میشود.
لوکا و آلبرتو یک وسپا قدیمی میخرند، اما آلبرتو آن را میفروشد تا بلیط قطاری برای لوکا بخرد و او را به مدرسه در ژنوا با جولیا بفرستد. خانواده لوکا، ماسیمو و آلبرتو همگی لوکا و جولیا را در ایستگاه قطار ملاقات میکنند و همگی قول میدهند که تماس با یکدیگر را حفظ خواهند کرد. لوکا با مادر جولیا آشنا میشود و به همراه جولیا به مدرسه میرود، در حالی که ماسیمو آلبرتو را به عنوان پسر خود به فرزندی قبول میکند.